فراموش کردم
رتبه کلی: 272


درباره من
نزدیک ترین دوستِ هر آدمی به خودش، خودِ همون آدمه! اگه از لذّتِ داشتنِ این نزدیک ترین دوست محرومی، دوستی با بقیه هم برات لذّتی نخواهد داشت...
از تو فقط یکی وجود داره؛ پس اون یکی رو به دستِ خودت از بین نبر...
تا حالا از خودت هدیه ای دریافت کردی؟؟؟؟
90/10/10

متاهل
شوخی خطری
سر سفره شام نشته بودیم با خانواده بر ا بابام اس ام اس اومد  بهم گفت بخون ببینم چی نوشته ! منم اومدم خودم رو  لوس کنم گفتم نوشته عزیزم سر راهت داری میای یه مای بیبی  هم برا بچه بگیر بوس بوس عاقا تا ما اینو گفتیم مامانمون با کفگیر کوبید تو صورت بابام بابامم نامردی نکر دیسه ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۸:۰۹ ( 34 نظر , 391 بازدید )
مناظره گوشی
  روزی مریدان مناظره کردندی که اپل بهتر بود یا گلکسی که نا گاه شیخ بر فراز فرو آمدندی و مریدان از ترس گوشی ها را در خشتک فرو بردندی شیخ گفت نترسید و دربیاورید... همه خشتک ها بدریدی و گوشی و تبلت ها را به سختی درآوردندی ! شیخ بخندید و جی ال ایکس را راحت از جیب درآوردندی و در افق محو شدندی...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۷:۲۷ ( 13 نظر , 314 بازدید )
شکستن یعنی......
یه لیوان از تو اون کابینته بردار. + خب. ـ پرتش کن زمین ! + خب. ـ شکست ؟؟ + آرررره. ـ حالا ازش عذر خواهی کن ! + ببخشید لیوان ، منظوری نداشتم !! ـ دوباره درست شد ؟؟ + نـــــه.... !! ـ متوجه شدی . . . ؟؟ !!!...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۶:۳۴ ( 39 نظر , 363 بازدید )
بهترین ماه از سال :) - انجمن تفریحی
روزی شیخ در جمع مریدان نشستندی و از فضائل و معایب ماه های سال گفتندی! یکی از مریدان که بسیار سر در خشتک داشت ناگاه سر بیرون آورد و از شیخ پرسید : یا شیخ آیا از میان اینها، ماهی هست که فضائل بسیار داشته و معایب اندک؟ شیخ اندکی دست به محاسن شد و به فکر فرو رفتتندی!!! مریدان که خود را برای نعره زدن و ج...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۶:۲۷ ( 7 نظر , 295 بازدید )
با دوس پسرم بیرون بودم ، یکی از آشناها دیدتمون...
با دوس پسرم بیرون بودم ، یکی از آشناها دیدتمون... اومده به مامانم میگه آره خانوم فلانی ویدا فلان جا با پسر بود ! مامانمم برگشت گفت : نمیدونستم با دوس پسرشم میخواد بره بیرون باید از شما اجازه بگیره !!! مامانه روشن فکره آدم ضایع کنه داریم ؟ :))...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۳۳ ( 13 نظر , 293 بازدید )
عمه ی عطار
از طرف مدرسه به پسر داییم گفتن برو درباره "عمه ی عطار" تحقیق بنویس، کل فامیل رو بسیج کرده که درباره "عمه ی عطار" مطلب جمع کنن، آخرشم به هیچ جا نرسیدیم! اصلاهیچ منبعی درباره خانواده پدری عطار پیدا نمی‌شد.زن داییم رفته مدرسه داد و بیدار که این چه تحقیقی به بچه مردم میدین! عمه ی عطار به چه درد بچه...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۲۸ ( 10 نظر , 301 بازدید )
چند سال پیش داشتم میرفتم خونه یهو چندتا زورگیر خفتم کردم
چند سال پیش داشتم میرفتم خونه یهو چندتا زورگیر خفتم کردم یکیشون چاقو گذاشت زیر گلوم گفت هرچی داری رد کن بیاد :(( لوازم داخل جیب من عبارت بودن از: یک عدد گوشی نوکیا 1100 یه 50 تومنی پاره پوره کلیدهام یه دستمال کاغذی که توش فین کرده بودم :)) دیدم دزده اشک تو چشاش حلقه زد و نامردا یکیشون با زنجیر زد تو...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۲۷ ( 8 نظر , 291 بازدید )
خاطره دانشگاه اوووووووووووووف
همه تو کلاس نشسته بودیم اول ترم بود ییهو یه دختر 26_27 ساله خشگل از در اومد توو یکی از دوستان بلند گفت: باقلواروووو.! بعد همون باقلوا رفت روی صندلی استاد نشست کلاس یهو ساکت شد و اون دوستمون بدون اینکه چیزی بگه رفت و مثل مرد درسو حذف کرد :))...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۲۰ ( 14 نظر , 264 بازدید )
از دانشگاه خسته و کوفته اومدم تو کــانونٍ مهــر و گرمٍ خونواده
از دانشگاه خسته و کوفته اومدم تو کــانونٍ مهــر و گرمٍ خونواده!! بابا و مامانم داشتن کاهو سکنجبین تناول میکردن, مــن: ســــــلام!!!! بابام تا منو دیـــده: اومــــدش ! اومــــدش! بعد همه کاهوارو کرده تو دهنش سکنجبینم با یه حرکت زد تا ته سر کشید!!!!!! مـــامـــانم: واییییییییییییییییییی تو این خونه نم...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۱۸ ( 12 نظر , 299 بازدید )
تا دیروقت بیرون بودم،مامانم اس ام اس زده
تا دیروقت بیرون بودم،مامانم اس ام اس زده:کدوم قطعه؟ دوستم خوند،گفت یعنی چی؟ گفتم بده من میدونم منظورش چیه،براش نوشتم: قطعه ی 36،ردیف 18،قبر هفتم ! حالا اگه گرفتی لایک کن ;)) ...
تاریخ درج: ۹۲/۰۵/۱۹ - ۱۳:۱۲ ( 10 نظر , 332 بازدید )
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
کاربران آنلاین (3)